خواستم نزدیکتر باشم بین من و تو یک نفس باشه
هر لحظه ازم دورتر میشی شاید همین فاصله بس باشه
بزار بمونه یک قدم تا تو وقتی به من نمیدی دستاتو
وقتی از این نزدیکتر جا نیست دور از تو میمیونم ولی با تو
شاید ستاره مون کنار هم نزدیکتر از این نمیشینه
شاید همین فاصله هم بد نیست چشمای خیسم تورو که میبینه
میخواستم نزدیکتر باشم من راضی ام به این دوری
شاید خدا دلش به رحم اومد من راضی ام همینجوری
گلت خشک شد ولی هرگز نمرده / زمان بوی تو رو از خونه برده
دلم خوش بود می آیی به خوابم / ولی چند ماهه که خوابم نبرده
.
.
.
دلگیر نباش !!!
دلت که گیر باشد رها نمی شوی
.
.
دلم بی تو زمین بی بهاره / همیشه با خیالت بی قراره
اگه باور نداری قلب بشکاف / ببین بی تو دل من در چه حاله
.
.
.
ای کاش دلت از دل تنگم گذری داشت / ای کاش نگاه تو بر این سو نظری داشت
.
.
شلوار چهار سالگیت رو بپوش ! ببین چقدر تنگ شده برات ! مثل دل من واسه تو !
.
.
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست / گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل / تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست
.
.
پیش چشمت خطاست شعر قشنگ / چشمت از شعر من قشنگ تر است
من چه گویم که در پسند آید / دلم از این غروب تنگ تر است
.
.
عشق و عاشقی کمرنگ شده / محبت آهنگ شده
دوستی تکزنگ شده / مگه بین من و تو جنگ شده ؟
نامرد دلم برات تنگ شده
.
.
کمی گیجم کمی منگم ، عجیب است / پریده بی جهت رنگم ، عجیب است
تو را دیدم همین یک ساعت پیش / برایت باز دلتنگم ، عجیب است
.
.
یادت ای دوست بخیر ! بهترینم خوبی ؟ خبری نیست ز تو ؟
دل من میخواهد که بدانی بی تو ، دلم اندازه دنیا تنگ است
.
.
همیشه دلتنگ کسی باش که فرصت دلتنگی بهت نده
.
.
پرنده از نبودنت آواز غم می خونه / چقدر دلم تنگ برات فقط خدا می دونه
.
.
هرچه دلتنگی هست ، حرفهایی که گره در گره است / تو بیا تا به همان بوسه اول ، برود
.
.
تنهایی و دلتنگی هایتان را پیش فروش نکنید ، فصلش که برسد به قیمت میخرند
.
.
دلتنگی ، تنها نصیب من بود از تمام زیبایی هایت
.
.
نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم ، تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی !
.
یه حساب تو دلتنگی هات برام باز کن ، شاید برنده کل دلتنگی هات شدم
.
.
بهار و این همه دلتنگی ؟ نه !!!
شاید فرشته ای فصلها را به اشتباه ورق زده باشد !
.
.
نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر
فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی و رفتی ، بی آنکه نباشی !
هرچه باشی خوب یا بد دوستت دارم
غزل آغاز شد شاید بدانی دوستت دارم
که حتی لااقل اینجا بخوانی دوستت دارم
ز دل بر خاستم تا در غزل باران احساسم
نپنداری که من تنها زبانی دوستت دارم
از اوج چشمهایت جرائت پرواز می گیرم
زمینی هستم اما آسمانی دوستت دارم
تو را جان می فشانم اگر هزاران بار جان گیرم
هزاران بار با هر جان فشانی دوستت دارم
قسم بر لحظه اعدام بر رگبار مژگانت
به آن زخمی که بر دل می فشانی دوستت دارم
زدی آتش به جانم با کلامی آتشین اما
بدان من با همه آتش بجانی دوستت دارم
درون آیینه با یک نگاه ساده می فهمی
که تنها آنقدر که دلستانی دوستت دارم
به عاشق ماندن و تنهایی و پژموردگی سوگند
که تو حتی اگر با نمانی دوستت دارم
غزل پایان گرفت و من در اینجاخوب می دانم
بدانی یا ندانی جاودانی دوستت دارم
چه موجود عجیبی
به شانههایش دو دست متصل است
دستهایش
از کتفهاش آویزان است
از پایین لگنش دو پا بیرون آمده
از لثههاش دندان روییده
و در چشمهایش مردمک است
و تنها یک دهان دارد
جای انگشتهاش
انگشت در آمده
و جای بینیاش
بینی
چه موجود عجیبی
و دهانش که تکان میخورد
حرف هم میزند
خدایا
تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟
تو کی غایب بوده ای که حضورت نشانه بخواهد؟
تو کی پنهان بوده ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟
کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.
کور باد نگاهی که دیده بانی نگاه تو را درنیابد.
بسته باد پنجره ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.
و زیانکار باد سودای بنده ای که از عشق تو نصیب ندارد.
خدای من!
مرا از سیطره ی ذلت بار نفس نجات ده
و پیش ازآنکه خاک گور بر اندامم بنشیند از شک وشرک رهایی ام بخش.
خدای من!
چگونه نا امید باشم در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم ,چگونه خواری پذیرم که تو تکیه گاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش
چنان تجلی کرده ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده
" فرازی از دعای عرفه ترجمه دکتر علی شریعتی "
.: Weblog Themes By Pichak :.